۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
1396/07/09
/Dorsapax//Data/Sub_71/File/Resize/strangers-dinner.jpg
شام غريبان چه اتفاقي رخ داد؟
سال 61 ه.ق عصر روز دهم محرم لشكر يزيد بعد از اين كه امام حسين (عليهالسلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خيمهها و آزار و اذيت خاندان نبوت زدند.
آنها به سوي خيمههاي حرم امام حسين (عليهالسلام) روي آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به يغما بردند و گاه بانويي از آن اهلبيت پاك با آن بيشرمان بر سر جامهاي در كشمكش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهي جامه را از او ميربودند.
دختران رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و حريم او از خيمهها بيرون آمده و ميگريستند و در فراق حاميان و عزيزان خود شيون و زاري ميكردند.
بعد از اين اموال اهلبيت را با سر و پاي برهنه و لباس به يغما رفته به اسيري گرفتند. و آن بزرگواران را از كنار پيكر امام حسين (عليهالسلام) گذراندند. وقتي نگاه اهلبيت به كشتهها افتاد فرياد كشيدند و بر صورت خود زدند.
بعد از به اسارت گرفتن اهل بيت، عمر سعد ملعون در ميان يارانش فرياد كشيد: چه كسي حاضر است كه اسب بر پشت و سينه حسين (عليهالسلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پيكر مطهر امام حسين(عليهالسلام) را با سمّ اسبان لگدكوب كردند.
در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارك امام حسين(عليه السلام) را با خولي بن يزيد اصبحي و حميد بن مسلم ازدي نزد عبيداله بن زياد به كوفه فرستاد و سرهاي ياران و خاندان او را جمع كرده (كه هفتاد دو سر بود) و به همراهي شمر بن ذيالجوشن و قيس بن اشعث به كوفه فرستاد.
سپس كشتههاي خودشان را جمع كرده و دفن كردند ولي جنازه بي سر و زير پاي اسبان لگدكوب شده امام حسين (عليهالسلام) و يارانش تا روز دوازدهم محرم عريان در بيابان كربلا بود تا اين كه توسط قبيله بنياسد و به راهنمايي امام سجاد (عليهالسلام) دفن شدند.
شب يازدهم محرم را گويا اسراي اهلبيت در يك خيمه نيمسوخته سپري كردند در اين رابطه در مقاتل چيزي از احوال اهلبيت (عليهمالسلام) نقل نشده ولي ميتوان تصور كرد كه چه شب سختي را بعد از يك روز پر سوز و از دست دادن عزيزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خيمهها و اهانتها و ... داشتهاند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور حركت از كربلا به سوي كوفه را ميدهد و زنان و حرم امام حسين (عليهالسلام) را بر شتران بيجهاز سوار كرده و اين امانتهاي نبوت را چون اسيران كفّار در سختترين مصائب و غم و غصه كوچ ميدهند.
شاعر عرب اين مصيبت عظما را به رشته نظم در آورده:
"يصلى على المبعوث من ..."؛ اين قضيه بسيار شگفتآور است كه مردم بر پيغمبر مبعوث كه از آل هشام است، تحيت و درود بر روح پاكش ميفرستند و از طرف ديگر، فرزندان و خاندان او را به قتل مىرسانند!!
در هنگام حركت از كربلا عمر سعد دستور داد كه اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قيس بن قرّه گويد: هرگز فراموش نميكنم لحظهاي را كه زينب دختر فاطمه (سلامالله عليها) را از كنار كشته بر خاك افتاده برادرش حسين عبور دادند كه از سوز دل ميناليد ... و امام سجاد (عليهالسلام) ميفرمايد: ... من به شهدا نگريستم كه روي خاك افتاده و كسي آنها را دفن نكرده، سينهام تنگ شد و به اندازهاي بر من سخت گذشت كه نزديك بود جانم بر آيد و عمهام زينب وقتي از حالم با خبر شد مرا دلداري داد كه بيتابي نكنم.
(گويا اسراي كربلا را دوبار به قتلگاه ميآورند، يك دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خيمهها و به درخواست خود اسرا و يك بار هم در روز يازدهم محرم هنگام كوچ از كربلا و به دستور عمر سعد و اين كار عمر سعد شايد به خاطر اين بود كه ميخواست اهلبيت (عليهمالسلام) با ديدن جنازههاي عريان و زير آفتاب مانده شكنجه روحي به اسرا داده باشد.)
تعداد بازدید:
126
Powered by
Dorsa
Portal